۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

برای برادرم عماد بهاور

چند ماه پیش مطلبی خواندم پیرامون کمپین خانواده ی زندانیان سیاسی، ایده ی جالبی بود برای حمایت زندانیان و همراهی با خانواده ی این عزیزان که بدون شک در شرایط سختی به سر می برند و غم دوری از عزیزی آنان را رنجور کرده است. متاسفانه این فرصت پیش نیامد که در این کمپین عضو شوم و یا شاید بهتر است اعتراف کنم انگیزه ی چندانی در من بوجود نیامد که از این طریق حمایت خود را اعلام کنم چه بسا که راههای دیگری هم برای حمایت از این فرزندان راستین مام وطن بود.

اما امروز که خبر حبس ناعادلانه و طولانی مدت را برای عماد بهاور شنیدم بسیار اندوهگین شدم و در تمام طول روز فکر او ذهنم را مشغول کرده بود که آخر براساس کدامین قانون و عدل و انصافی می شود چنین حکمی را برای یک جوان صادر کرد. عماد بهاور را نمی شناسم و از نزدیک هم با او ملاقات نکرده ام اما می دانم و باور دارم که بیگناه است، ایمان دارم که جز صلاح وطن چیز دیگری نمی خواسته و همچون من، همچون تو به سیل خروشان جنبش سبز پیوسته است. چه بسا که فعالیت های او به عنوان عضو شواری مرکزی پویش موج سوم نقش موثری حتی در خلق این جنبش داشته است.

هر چند در این مدت یکسال و اندی که از انتخابات دهم می گذرد خبرهای متعددی پیرامون کشتار و شکنجه و حبس و بازداشت عزیزانمان شنیده ایم و مایه ی شرمساری است که بگویم تا حدودی به این خبرهای ناگوار عادت کرده ایم و بخشی از زندگیه روزمره یمان شده است. چه بسا که اگر روزی خبری از این دست نشنویم و نخوانیم، آن روز شب نخواهد شد. اما حکم ده سال زندان برای مسئول شاخه ی جوانان نهضت آزادی اندکی متفاوت است، ده سال خودش یک عمر است، وانگهی برای فردی که در ابتدای جوانی خویش است در حکم نابودی بهترین سال های عمر و تلف شدن آن در پشت میله های زندان تلقی می شود.

گمان می کنم پشت پرده ی این حکم کینه ی حاکمان کنونی از نهضت آزادی نهفته است، کینه ای که عمری به قدمت سی سال دارد. حال وظیفه ی ماست که افرادی همچون عماد بهاور را که مردانه ایستادند و فریاد زدند که راه طالقانی و بازرگان را ادامه خواهند داد، مورد توجه و حمایت خود قرار دهیم.

از این رو بود که دیگر نتوانستم از کنار این خبر به راحتی عبور کنم و تصمیم گرفتم حداقل در دنیای مجازی بیزاریم را از این ظلم و ستم فریاد بزنم و از کنار تباه شدن زندگی یک نفر به راحتی عبور نکنم. به همین خاطر در کمپین خانواده ی زندانیان سیاسی عضو شدم و عماد بهاور را به عنوان برادری که هرگز نداشته ام برگزیدم. برادری که می دانم بیگناه است و همسرش او را چشم در راه است.


share this: facebook

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر