۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

درود بر تو! / خانواده مهراني

دوست عزیز، عماد جان!

تلاش دوستانت من را مصمم کرد که مشارکتی هر چند اندک داشته باشم. دوست من مطالبی را که می‌خواهم بنویسم برای اولین بار است که روی کاغذ می‌آورم و همیشه جزء ارزش‌های زندگی‌ام حفظ کرده و به آن‌ها بالیده‌ام.

نمی‌دانم؛ حرف‌هایم شاید تکراری باشد و از زبان‌های مختلف شنیده باشی ولی بیان خاطرات و عقاید‌ام بهانه‌ای است برای ارج نهادن به کلیه جوانان این کشور که قلبشان برای ایران می‌تپد. سالهای نوجوانی و جوانیم را با نسلی سپری کردم که مردان غیرت و ایثار بودند. آنچنان از خود گذشته بودند که آینده را در گرو فدا شدن خود می‌دانستند. همه یکصدا برای دفاع از کشور بسیج شده بودند، آری بسیج شده بودند. چنان غیور در صحنه جنگ در ستیز با متجاوزان ایران درخشیدند که جاودان شدند. نمی‌گویم از نسل آن‌ها هستم ولی با آن‌ها زیستم و بزرگ شدم و آن روحیه و عزت را دیدم که چگونه برای وطن از خود گذشتند. افتخار ما ایرانیان پاس داشتن این ایثارها و رشادت‌هاست که ماندگار خواهند شد.

باجناق عزیز من! جوانان زیادی دیدم که با اعتماد به نفس و آگاه و مصمم قدم‌های خود را به طرف ارتقاء ایرانی آباد و آزاد و امن بر می‌دارند که معمولا زندگی و زمان خود را هزینه می‌کنند بدون چشم‌داشتی و انتظاری. ولی در مقابل قدرت و قدرتمداران سرمست از حق انتخاب و تکیه بر عدالت خویش انتظار گسترش حفظ و تداوم حاکمیت خود را دارند.

عماد جان نمی‌دانم چرا همیشه این طوری‌ست! چرا باید هر روز تعاریف و ارزش‌ها تغییر مي‌کند. چرا انسان‌ها با ارزش‌های انسانی سنجیده نمی‌شوند. چرا ارزش‌ها و اسطوره‌های ملی کشورمان را به راحتی هزینه می‌کنیم. نمی‌دانم ........

عماد برایم سخت است فکر کردن به زندان و گذراندن زمان طولانی در آن چهار دیواری فقط به جرم اندیشیدن و ابراز عقیده. یاد دارم که مصمم و با اطمینان ساک به دست به طرف دادگاه و زندان می‌رفتی و از همه خداحافظی می‌کردی. جوانان زیادی راه تو را برای ایران و اسلام رفته‌اند. یکی جنگ، یکی سربدار، یکی اسارت، یکی زندان، یکی شهادت، یکی جانباز، یکی دل‌سوخته و خاموش و............. همه و همه با یک هدف دارند و آن عشق به ایران

سال نو مبارک منتظرت هستیم

خانواده مهرانی


share this: facebook

۳ نظر:

maryam گفت...

به امید ایرانی آزاد

امیر حسین گفت...

واقعا درود بر تو
عماد جان ، من در زندگی با آدم های زیادی رو به رو شده ام ، اما تنها مهر تعدادی انگشت شمار به دلم نشسته است ؛ و تو ای قهرمان ملی ، ای شوهر خواهر عزیزم ، باید بدانی که تو در راس همه آن ها قرار داری !
بدان تنها نیستی و پشتت هستیم .
به امید آزادیت
سبز مانی و جاودان

محمد حسن گفت...

در سكوت دادگاه سرنوشت
عشق بر ما حكم سنگيني نوشت
گفته شد دلداده ها از هم جدا
واي بر اين حاكم و اين حكم زشت

مريم جان ما همه هميشه همراه خودت و عماد شوهرخواهر عزيزم ميمونيم

ارسال یک نظر